انواع هوش و کاربردهای آن
هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فراینده های روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می شود.در این مقاله به طبقه بندی انواع هوش می پردازیم.
سرفصل محتوا
هوش چیست؟
واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت دارا بودن چنین ویژگی تعریف آن مشکل است و از این رو تعاریف متعددی از آن ارائه شده است.
هوش به عنوان یک توانایی شناختی در سال ۱۹۰۵ میلادی توسط آلفرد بینه و تئودور سیمون مطرح شد.
با وجودی که درخصوص این پدیده بررسی های متعددی انجام گرفته و نظریه های متفاوتی ارایه شده اما هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش دست نیافته اند.
در بین نظریات مطرح شده دو نظریه از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند:
نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر د
نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال
نظریه هوشهای چندگانه هوارد گاردنر
تئوری هوشهای چندگانه نظریهای است آموزشی که اولین بار توسط هوارد گاردنر تنظیم و ارائه گردیده است.
بر طبق این نظریه، دیدگاههای روانسنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است.
گاردنر نظریهاش را نخستین بار در کتاب «قابهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ ارائه کرد. به عقیده او همه انسانها دارای انواع مختلفی از هوش هستند.
او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی نموده و احتمال داده است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستیگرا» وجود داشته باشد.
طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوشهای دیگر او مثل هوش موسیقایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود.
نقدها
نظریه گاردنر با انتقاداتی از سوی روانشناسان و مربیان روبرو گشته است.
منتقدان میگویند تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هشت نوع هوشی که او تعریف کرده فقط نشانگر استعدادها، خصوصیات شخصیتی و توانائیها است.
از دیگر نقاط ضعف نظریه گاردنر میتوان به کمبود پژوهشهای عملی پشتیبان آن اشاره کرد.
اما با وجود این، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی در بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده است و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده میکنند.
هوشهای هشتگانه
هوش تصویری – فضایی
نقاط قوت: قدرت تشخیص تصویری و فضایی کسانی که هوش تصویری-فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند.
این افراد معمولاً جهتیابی خوبی دارند و با نقشهها، نمودارها، عکسها و تصاویر ویدئویی مشکلی ندارند. در مجسمهسازی موفق هستند.
ویژگیهای هوش تصویری-فضایی
- لذت بردن از خواندن و نوشتن
- مهارت در درست کردن پازل
- مهارت در تفسیر عکس، گراف و نمودار
- لذت بردن از رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی
- تشخیص راحت الگوها
انتخابهای شغلی
- معمار
- هنرمند
- مهندس
- مجسمهساز
- عکاس
- شاعر
هوش کلامی – زبانی
نقاط قوت- کلمات، زبان و نویسندگی کسانی که هوش کلامی- زبانی بالایی دارند به خوبی میتوانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرف زدن، استفاده کنند.
این افراد غالباً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند.
ویژگیهای هوش کلامی- زبانی
- مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفته شده
- لذت بردن از خواندن و نوشتن
- مهارت در مباحثه یا صحبتهای متقاعد کننده
- توانائی در توضیح دادن مسائل
- استفاده از شوخطبعی به هنگام بیان داستانها
انتخابهای شغلی
- نویسنده/ روزنامهنگار
- وکیل
- معلم
- شاعر
- سیاستمدار
- مترجم
هوش منطقی – ریاضی
نقاط قوت- تحلیل مسائل و عملیات ریاضی کسانی که هوش منطقی- ریاضی بالایی دارند در استدلال، شناسایی الگوها و تحلیل منطقی مسائل قوی هستند.
این افراد به تفکر دربارهٔ مفهوم اعداد، روابط والگوها علاقهمندند.
ویژگیهای هوش منطقی- ریاضی
- مهارت زیاد در حل مسئله
- لذت بردن از تفکر دربارهٔ ایدههای انتزاعی
- علاقهمندی به انجام آزمایشهای علمی
- مهارت در انجام محاسبات پیچیده
انتخابهای شغلی
- دانشمند
- ریاضیدان
- برنامهنویس رایانه
- مهندس
- حسابدار
هوش اندامی- جنبشی
نقاط قوت: تحرک فیزیکی، کنترل حرکات کسانی که هوش اندامی- جنبشی بالایی دارند در حرکتهای بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند.
این افراد در هماهنگ سازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک وتردستی هستند.
ویژگیهای هوش اندامی- جنبشی
- مهارت در ورزش و رقص
- لذت بردن از ساختن چیزها با دست
- هماهنگی فیزیکی عالی
- به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آنها، به جای گوش کردن یا دیدن
انتخابهای شغلی
- رقصنده
- هنرپیشه
- ورزشکار حرفه ای
- پیمانکار
- جراح
هوش موسیقایی
نقاط قوت: ریتم و موسیقی کسانی که هوش موسیقایی بالایی دارند در فکر کردن به الگوها، ریتمها و صداها قوی هستند.
این افراد از موسیقی لذت میبرند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگسازی مهارت دارند.
ویژگیهای هوش موسیقایی
- لذت بردن از آوارخوانی و نواختن سازهای موسیقی
- تشخیص آسان الگوها و نتهای موسیقی
- توانایی به خاطرسپردن آهنگها و ملودیها
- درک عمیق از ساختار، ریتم و نتهای موسیقی
به صداها بسیار حساس هستند از این رو صداها بر روی سیستم عصبی و روانی آنها نقش بسیار تعیین کننده ای دارند
انتخابهای شغلی
- موسیقیدان
- آهنگساز
- خواننده
- معلم موسیقی
- رهبر ارکستر
هوش میان فردی
نقاط قوت: ارتباط برقرار کردن و درک دیگران کسانی که هوش میان فردی بالایی دارند در تعامل با دیگران و درک آنها قوی هستند.
این افراد در سنجش هیجانات، انگیزهها، تمایلات و منظور کسانی که دور و برشان هستند مهارت دارند.
ویژگیهای هوش میان فردی
- مهارت در برقراری ارتباط کلامی
- مهارت در ارتباط غیرکلامی
- نگاه کردن به موقعیتها از زوایای مختلف
- ایجاد روابط مثبت با دیگران
- مهارت در فرونشاندن اختلافات در داخل گروهها
انتخابهای شغلی
- رهبر
- مدیر گروه
- فیلسوف
- مشاور
- فروشنده
- سیاستمدار
هوش درون فردی
نقاط قوت: درون نگری و خودآزمایی کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزههای خود دارند.
این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کندوکاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد توانائیهای فردی خود لذت میبرند.
ویژگیهای هوش درون فردی
- مهارت در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود
- لذت بردن از تجزیه و تحلیل نظریهها وایدهها
- خودآگاهی زیاد
- داشتن درک روشن از ریشه انگیزهها و احساسات خود
انتخابهای شغلی
- فیلسوف
- نویسنده
- نظریهپرداز
- دانشمند
- ایده پرداز
- مربی
- روانشناس
- کارشناس الاهیات
- موعظه گر ادیان
- روحانی
هوش طبیعتگرا
نقاط قوت: یافتن الگوها و روابطی که با طبیعت وجود دارد هوش طبیعتگرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر درنظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیدهاست.
به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعتگرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری دربارهٔ موجودات علاقهمندند.
این افراد به سرعت از جزئیترین تغییرات در محیطشان آگاه میشوند.
ویژگیهای هوش طبیعتگرا
- علاقهمند به موضوعاتی از قبیل گیاهشناسی، زیستشناسی و جانورشناسی
- مهارت در ردهبندی و فهرست بندی اطلاعات
- لذت بردن از باغبانی، کشف طبیعت، پیادهروی و چادر زدن در طبیعت
- بیعلاقگی به یادگیری موضوعات بیارتباط با طبیعت
انتخابهای شغلی
- زیستشناس
- حفاظت از محیط زیست
- باغبان
- مزرعهدار
اما تقسیم بندی جدید دیگری نیز وجود دارد:
هوش جسمانی : Physical Intelligence, PI
– هوش عقلانی : Intellectual Intelligence, II
– هوش هیجانی : Emotional Intelligence, EI
– هوش معنوی : Spiritual Intelligence, SI
نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال
براساس نظریه زوهار و یان این هوش ها با هوش جسمانی (PQ) یعنی توانایی کنترل ماهرانه بدن و استفاده از اشیا آغاز می شوند و بر اساس سیستم های عصبی مغز مشخص می گردند.
زوهار و مارشال معتقدند هوش های دیگر زیرمجموعه های این سه هوش هستند.
هوش عقلانی (IQ): این هوش مربوط به مهارت های منطقی و زبانشناسی ماست که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها به عنوان ملاک موفقیت آموزشی محسوب می شود و مناسب حل مساله ریاضی و منطقی است.
هوش عاطفی یا هیجانی (EQ): به افراد کمک می کند عواطف خود و دیگران را مدیریت کنند.
این هوش در موفقیت حرفه ای و شخصی فرد بسیار موثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است.
هوش معنوی (SQ): این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می شود، خاص انسان است.
زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوشهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود.
هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم.
سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد.
در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد، هوش عاطفی است.
بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می شود.
از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد.
دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می شود.
رابطه انواع هوش
هوش معنوی جنبه های مختلفی از آگاهی و زندگی ذهنی و روحی درونی فرد را با زندگی و کار بیرونی متصل و یکپارچه می کند و نوعی آگاهی درباره تمامیت جهان به شکلی کلی به فرد می دهد.
سیندی ویگلورث معتقد است که هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامدها و رویدادهاست.
افراد با هوش معنوی در حین قضاوت، توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند.
هوش معنوی ما را قادر می سازد همه چیز را آنطور که هستند ببینیم. این هوش همان هوشی است که رهبران مشهور و محبوب جهان را هدایت کرده است.
رهبران معنوی با داشتن این هوش می توانند بزرگترین فشارها را تحمل کنند.رابرت ایمونز تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش معنوی مطرح کند.
وی معتقد است که هوش معنوی مجموعه ای از توانایی ها برای بهره گیری از منابع دینی و معنوی است.
به نظر ایمونز پنج توانایی معرف این هوش است: قابلیت تعالی فیزیکی و مادی: افراد با هوش معنوی، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند.
توانایی ورود به سطح معنوی بالاتر: از یک حقیقت غایی که ایجاد احساس یگانگی و وحدت می کند، آگاهی دارند.
توانایی یافتن تقدس در فعالیت ها، رویدادها و روابط روزمره: حضور الهی را در فعالیت های عادی تشخیص می دهند.

طبقه بندی انواع هوش
هوش هیجانی
گلمن (۱۹۹۵) واژه هیجان را برای اشاره به یک احساس، فکر و حالت روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنهای از تمایلات برای عمل براساس آن به کار برده است.
تعاریف هیجان، متعدد و اغلب متناقض هستند . اما از دیدگاه برخی نظریه پردازان؛ هیجان مجموع های است از هیجانات جهان شمول؛ مانند خشم، اندوه، ترس، شادمانی، عشق، شگفتی، نفرت و شرم. هر یک از این هیجانات یک هسته واحد دارند .
به عبارت دیگر،شکل اصلی هر هیجان در افراد مختلف یکسان است، اما در جوامع مختلف تحت تأثیر شرایط فرهنگی خاص آن جامعه، شکل بروز هیجان متفاوت است. گلمن (۱۹۹۸) هوش هیجانی را به عنوان یک عنصر ضروری برای موفقیت فرد در زندگی و کار در محیط اجتماعی پرچالش امروز می داند.
او معتقد است ؛ هوش هیجانی سبب توانمند سازی افراد در مواجه شدن با استرس بالا و چالش های شدید رشد اجتماعی و ادراکی می شود.
برای اطلاعات بیشتر می توانید هوش هیجانی؛ شاخصی در سنجش موفقیت را مطالعه نمایید.
هوش معنوی
هوش معنوی برگردان واژه Spiritual Intelligence است.
هوش معنوی یا SQ را می توان همان توانایی دانست، که به ما قدرتی می دهد و رویاها و تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن رویاها را می دهد.
این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها را در فعالیت هایی را که بر عهده می گیریم در بر می گیرد.
هوشی که به واسطه آن سوال سازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگی مان می پردازیم و به وسیله آن در زندگی خود تغییراتی را ایجاد می کنیم.
هوش فرهنگی
هوش معنوی برگردان واژه Cultural Intelligence است.
مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ۸(۲۰۰۳) از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کرده اند.
آنها معتقد اند: در مواجهه با موقعیت های فرهنگی جدید، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست.
در این موارد، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود، یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند، حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلّی نداشته باشد.
تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی برمی آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند.
بر اساس این تعریف، هوش فرهنگی،هوشی متفاوت از هوش اجتماعی وعاطفی به شمار می رود.
هوش استراتژیک
هوش استراتژیک برگردان واژه Strategic Intelligence است.
هوش استراتژیک، ارزیابی تغییرات در استراتژی رقابتی در بازه زمانی مشخص است که از تغییرات در ساختار، رقبا، جایگزینیهای جدید محصول و تازهواردهای صنعت حاصل شده است.
هوش استراتژیک توانایی سازگارپذیری با شرایط دائماً متغیر امروزی می باشد که با گام برداشتن در یک مسیر ثابت و هموار مغایرت دارد.
منبع: ویکی پدیا – پارس مدیر
از شما متشکرم که با مطالب آموزشی خوبتون به دیگران برای رسیدن به اهدافشون کمک می کنید.